دکتر منیرالسادات حسینی
| ||
|
To give up: to stop trying; surrender (دست برداشتن؛ رها کردن) He is ready to give up and call in a professional to repair his car. او آماده است از تعمیر ماشینش دست بردارد و به یک متخصص برای تعمیر آن تماس بگیرد. برچسبها: Sweat something out: Wait anxiously; worry while waiting (دلشوره داشتن) She is going to try to sweat it out and finish the test. او تلاش کرد دلشوره را کنار بگذارد و آزمون را با اتمام برساند. برچسبها: Stick with something : continue something; not quit دل به کاری دادن ؛ به کار چسبیدن Sarah usually sticks with something to the end. سارا معمولا به یک کار دل می دهد (به کار می چسبد) تا آن را به اتمام برساند. برچسبها: موضوع اصطلاح هفته: Perseverance (پشتکار یا عدم پشتکار)
اصطلاح روز: Go through with something : Finish, do as planned or agreed (کاری را به انجام رساندن) مثال: Finally he decided to go through with the job because the money was good. او بالاخره تصمیم گرفت کارش راتمام کند (به سرانجام برساند) زیرا پول خوبی گیرش می آمد.
برچسبها: |
|
[ تمام حقوق این سایت متعلق است به دکتر منیرالسادات حسینی : ] [ We Site Themes By : KEY ONE] |